عشق مرینت و آدرین❤️۱

به نام خدا
برو بخون 😊
ادرین : صبح بخیر پلک
پلک : صبح بخیر ا..د..ر...ی..ن 🥱🥱🥱🥱
فلش بک به دیشب:
گابریل: ناتالی آدرین رو بیار پایین
امیلی:و ناتالی بهش بگو به آرزوش رسیده
ناتالی:چشم
و آمدم بالا و به آدرین گفتم : آدرین بیا پایین پدرت کارت داره و مادرت گفت داری به آرزوت میرسی
آدرین : وای واقعا یعنی بابام دیگه نمیگه ....
رفتم پایین نشستم رو مبل پدرم گفت
گابریل:آدرین ، من و مادرت میخوایم تو رو به مدرسه بفرستیم .
امیلی : عالیه 🫶
آدرین:مرسی ❤️
.....
پایان فلش بک
آدرین :سوار ماشین شدم و تو راه مدرسه شهر رو تماشا می کردم .
رسیدم داخل دیدم آقای مدیر منو برد داخل کلاس خانم ... خانم..
...آدرین: پارمیدا اسم معلمم چیه نگفتی
پارمیدا:خانم بوستیه
آدرین:مرسی ...
آدرین :منم خودمو معرفی کردم و نشستم کنار یه پسر به اسم نینو خیلی باحال بود
وای اون دیگه کیه (مرینت )چه قدر خوشگله
آها پس نماینده هست
آها پس اسم اونم لوکا
(زنگ تفریح)
لوکا : رفتم سمت اون .. ا.د.ر.ی.ن حولش دادم خورد زمین
مرینت :لوکا داره دوباره زور میگه
رفتم دست آدرین و گرفتم و کشیدمش سمت خودم رو به رو من وایساد
آدرین: وای مثل رویا بود واقعا خودش بود 😍😍
مرینت :دست آدرین رو محکم گرفتم چسبیده بود بهت وای یه حس عجیبی داشتم . ..
که یه هو...
ادامه دارد....
بای بای 💫💫